شوق پرواز
کاش تو تا پرنده بودیم توی دست آسمون
تا برای هم می ساختیم ازپرامون آشیون
من برای تو می ساختم سقفی از بال و پرم
تو می ذاشتی عاشقونه پرتو زیر سرم
وای اگه پرنده بودیم تورو با خودم می بردم
وقتی باتو می پریدم آسمون کم می آوردم
نمی ذاشتم شوق پرواز تو دلامون بره از یاد
تورو با خودم می بردم جایی که نباشه صیاد
تو فقط باید بمونی ای تمام باور من
تا که پرپرنشه بی تو،همه ی بال و پرمن
وای نگو این فقط یه خوابه،نگو ماپرنده نیستیم
وقتی همدیگرو داریم نگو مابرنده نیستیم
ما می تونیم از محبت با هم آشیون بسازیم
حتی با دستای خالی با هم آشیون بسازیم


آري دوستت دارم
تو را مانند گلهاي بهاري دوست دارم
عشق جانسوز تو را با بي قراري دوست دارم
نغمه شاد تو را خوشتر ز آواز قناري
اي پرستوي ز بام من فراري دوست دارم
تا تو مي خندي به رويم با دو چشم مست وحشي
زندگي را با همه بي اعتباري دوست دارم
گريه با من الفت ديرينه دارد در غريبي
مرغ بارانم که دائم اشکباري دوست دارم
گر بپرسي دوستم داري هزاران سال ديگر
با زبان شعري گويم آري دوستت دارم